به دنبال تجمیع رفته‌ایم نه ادغام

روشی که در مورد ادغام تاکنون در اکثر بنگاه‌های اقتصادی در کشور اجرا شده در واقع روش تجمیع است، نه ادغام. فرق این دو در این است که در مورد ادغام، واحدها ابتدا خود، مورد بررسی جدی قرار می‌گیرند و همه اقدامات تصدی‌گرایانه واحدها و سازماندهی مربوطه و تغییرات لازم دیگر در آن واحدها انجام می‌شود؛ ولی در مورد واحدهای تجمیع شده در کشور، چنین اقدامی صورت نمی‌گیرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال‌های ۵۸ و۵۹ و مخصوصا در دوران جنگ تحمیلی به دلیل شرایط خاص کشور، دخالت دولت در فعالیت‌های اجرایی به شدت افزایش یافته و در نتیجه تعداد کارکنان دولت هر سال بیشتر و بوروکراسی دولتی به همان نسبت پیچیده‌تر شد. در بخش صنعت نیز تعداد وزارتخانه‌ صنعتی از یک وزارتخانه در قبل از انقلاب به سه وزارتخانه افزایش یافت.

تعداد بسیار زیادی از کارخانه‌های بزرگ ملی شده و تحت پوشش وزارتخانه‌های صنعتی درآمدند. به‌دلیل اجرای سیاست‌های چند نرخی در نظام ارزی کشور و تخصیص ارز یارانه‌ای به صنعت، وزارتخانه‌های صنعتی در خرید، تولید، توزیع و سرمایه‌گذاری واحدهای صنعتی دخالت مستقیم داشتند و با پایان یافتن جنگ تحمیلی، اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران پس از پیروزی انقلاب از سوی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. در این برنامه دولت موظف شد که سیاست‌های اقتصادی گذشته را تغییر دهد و با اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی و شناور کردن نرخ ارزهای خارجی و فروش سهام کارخانه‌های دولتی به مردم، به سمت اقتصاد آزاد حرکت کند و از حجم فعالیت‌های اجرایی خود بکاهد و به وظیفه اصلی دولت که سیاست‌گذاری است نه تصدیگری، روی آورد.

در شرایط کنونی کشور، استراتژی ادغام یا یکپارچگی واحدهای فولادی و معدنی، به‌دلیل وجود رکود در بخش کسب‌وکار وهزینه‌های رو به افزایش تولید در بخش صنعت خصوصا واحدهای کوچک و متوسط است. همان‌طور که می‌دانیم، در شرایط کنونی واحدهای تولیدی روز به روز تحت فشار بیشتری به‌دلیل رکود موجود قرار می‌گیرند. این امر به‌خصوص در بخش فولاد که یک صنعت استراتژیک و بسیار تاثیر‌پذیر از متغیرهای بیرونی است مشهودتر است. بنابراین واحدهای فولادی و معدنی باانتخاب سه استراتژی در شرایط موجود مواجه هستند، اگر صنعت تقاضایی برای محصول تولیدی‌خود در بازار نداشته باشد، خطوط تولیدی باتوجه به سلیقه بازار ملزم به تغییر آن است بنابراین هرچه زودتر در این راستا باید اقدام کند.

واحدهای فولادی بزرگ با واحدهای کوچکی که محصولات آنان به دلایل مختلف خصوصا جانمایی نامناسب و عدم تامین زیرساخت‌ها صرفه اقتصادی ندارد، با هدف بهره گیری از توانمندی یکدیگر ادغام شود (که البته این موضوع باید به صورت زیربنایی حل شود و تمام جوانب با توجه به رکود فعلی در کشور و کمبود بودجه عمرانی ادغام واحد‌ها در نظرگرفته شود). تعطیلی و توقف فعالیت واحدهای صنفی فولادی زیان ده، البته، به شرط بررسی تمام تبعات منفی اجتماعی و اقتصادی آنهاست و اگرچه درست است که این واحدها به تعطیلی برسند، اما این درحالی است که با علم به این موضوع جلوی افزایش میزان خسارت بیشتر به این واحدهای تولیدی گرفته می‌شود که البته یکی از استراتژی‌های دولت‌ها تاکنون در افزایش رقابت‌پذیری بخش معدن و صنایع معدنی، ادغام‌های افقی و عمودی تولیدکنندگان این‌گونه محصولات است. به‌طوری‌که طبق استانداردهای جهانی تولید فولاد با ظرفیت کمتر از ۵ میلیون تن از توجیه اقتصادی برخوردار نیست.

بنابراین ادغام واحدهای فولادی داخلی که اغلب با مقادیر یک تا دو میلیون تن فعالیت می‌کنند برای جلوگیری از ادامه استراتژی‌های اشتباه گذشته، یک ضرورت به نظر می‌رسد. در چین، برنامه ادغام فولادسازان کوچک و تشکیل هلدینگ‌های فولادی با ظرفیت ۳۰ میلیون تن طی ۱۵ سال گذشته در استراتژی صنعت فولاد کشور چین تعریف شده است. این در حالی است که در ایران برخی شرکت‌های فولادی «خصولتی» که از سوی ایمیدرو واگذار شدند با تولید کمتر از ۲۰ میلیون تن فولاد و بیش از ۲۳میلیون تن سنگ‌آهن به شرکت‌های کوچک و متوسط تبدیل شده که متاسفانه امروز که با کاهش قیمت‌های فولاد در جهان مواجه هستیم از حالت رقابتی در بازارهای مصرف کلا خارج شده‌اند که در صورت تداوم این روند رکودی، حتی الامکان به خطر افتادن حیات دائمی این واحد‌ها نیز وجود خواهد داشت. بنابراین بهترین گزینه برای رقابت‌پذیری این واحدها، ادغام با یکدیگر یا با سایر واحدهای فعال در حوزه، با یک استراتژی تعریف شده است که زنجیره تولید را کامل کرده و به این ترتیب باعث پایین آمدن قیمت تمام شده و ماندن در بازارهای رقابتی شویم.

در واقع ادغام، در کنار اجرای طرح جامع فولادی باعث خواهد شد طرح‌های معدن و محصولات کنسانتره، گندله و فولادسازی در حال اجرا در کشور، به‌طور دقیق پالایش شده و برنامه‌های بهره‌برداری آن کنترل شود؛ زیرا طبق پیش‌بینی‌هایی که در این صنعت تا سال ۱۴۰۰ است ظرفیت تولید فولاد در دنیا به ۲میلیارد تن خواهد رسید و ایران با توجه به حفظ سهم خود در بازار باید ۲/ ۵ درصد تولید این محصول را در اختیار داشته باشد و بتواند تا پایان برنامه سند چشم‌انداز توسعه ظرفیت تولید فولاد را به حدود ۶۰ میلیون تن برساند. به‌دلیل ماهیت صنعت فولاد و در برداشتن حلقه‌های مختلف تولید و تامین از سنگ معدن تا محصول نهایی، با درنظر گرفتن ساختار زمین شناسی کشور و وجود منابع سنگ‌آهن در نقاط مختلف کشور استراتژی‌های یکپارچگی عمودی رو به پایین و رو به بالا، از مرسوم‌ترین استراتژی‌ها در چرخه تولید فولاد هستند. در این نوع ادغام هر یک از واحدهای تولید فولاد می‌تواند بخشی از زنجیره فولاد را تکمیل کند و از مزیت‌های یکدیگر استفاده کنند.

در حال حاضر بیش از ۵۰ طرح فولادی در بخش‌های کنسانتره، گندله‌سازی، احیا و ذوب در حال احداث است که بسیاری از آنها در یک منطقه جغرافیایی مانند سنگان، کرمان، سیرجان، بندرعباس و… در مجاورت یکدیگر و با مالکیت سازمان‌ها و هلدینگ‌های متفاوت قرار دارند. می‌توان با ادغام این واحدها در یک برنامه راهبردی قابل اجرا در طول زنجیره فولاد، تاثیر مثبتی در کنترل قیمت تمام شده آن داشت. فولاد مبارکه در منطقه سپید دشت استان چهارمحال و بختیاری در دو مجموعه فولادی سرمایه‌گذاری کرده و به نوعی این دو واحد در هم ادغام شده‌اند. بنابراین ضرورت تشکیل تعاونی یا کنسرسیوم‌هایی در این بخش با هدف تامین مواد اولیه، فروش محصولات، تکمیل یا راه‌اندازی طرح‌های بزرگ فولادی از جمله استراتژی‌هایی هستند که می‌توانند به ایجاد رقابت‌پذیری بیشتر در صنعت فولاد کشور کمک کنند و شاید با این استراتژی در صورت اجرا بتوانیم در جایگاهی مانند کره‌جنوبی در صنعت فولاد قرار بگیریم. در حال حاضر تولید سالانه فولاد خام کره‌جنوبی حدود ۷۰ میلیون تن در سال است که بیش از ۸۰ درصد از این میزان در دو شرکت پوسکو و هیوندایی تولید می‌شود.

یکی از مباحث بسیار مهم و خاص در ادغام ظرفیت سازی واحدهای فولادی ایجاد تعادل در ظرفیت‌های تولیدی هر واحد است که قرار است با یکدیگر ادغام شوند. به این معنی که اگر یک شرکت گندله‌سازی توان تولیدی برابر با ۲ میلیون تن داشته، زنجیره‌های بعدی تولید باید توان پذیرش این میزان از ماده اولیه برای ذوب یا مراحل بعدی را داشته باشد. در واقع ضروری است که ورودی‌ها و خروجی‌های تک‌تک واحدهای فعال در نگاه ادغام با یکدیگر در هماهنگی کامل قرار گیرند. بنابراین با توجه به این جزئیات باید ابتدا به تعریفی کامل و جامع از واحدهای کوچک و بزرگ رسید سپس برای ادغام آن تصمیم نهایی گرفته شود. بنابراین استراتژی ادغام شرکت‌های کوچک و بزرگ فولاد به شرط اینکه دولت از آنها حمایت کند یک ضرورت بوده و می‌تواند برای حیات این واحدها مفید باشد؛ به شرط اینکه دولت طرح مشخص و کارشناسی شده‌ای برای آن داشته باشد.

طرح جامع فولاد می تواند نقش بسزایی در رسیدن به این هدف داشته باشد و با توجه به اینکه ماده اولیه برای تولید فولاد گندله و آهن‌اسفنجی است، از این رو برای تولید ۴۰میلیون تن فولاد، به ۵۵میلیون تن گندله و ۵۰میلیون تن آهن اسفنجی نیاز است و قطعا توجه به صنایع پایین‌دستی فولاد از مواردی است که در طرح جامع فولاد باید مورد توجه قرار گیرد تا به تولید فولاد منجر شود. رقابتی شدن و دستیابی به اهداف صادراتی افق چشم‌انداز ۱۴۰۴ یعنی تولید حدود۶۰میلیون تن فولاد در کشور، بهره‌گیری از توان تمامی فولادسازان کوچک و بزرگ موجود را می‌طلبد و نظر به اینکه در شرایط کنونی که دروازه‌های ایران به روی کشورهای خارجی گشوده شده، این اقدام فرصت مناسبی برای تمامی صنعتگران این بخش در کشور خواهد بود تا با استفاده از این فرصت طلایی در جهت تحقق اهداف صنعت فولاد و به‌منظور رقابتی شدن این صنعت گام‌های مهمی را برداشته و با اجرایی کردن برنامه راهبردی پیش بینی شده در این بخش از فرصت‌ها و مزیت‌های موجود کشور استفاده کامل کنند.