مقدمه
با توجه به کشف و شناسایی معادن زیادی در چند دهه گذشته در سطح جهان، کشف ذخایر جدید بهخصوص در مناطقی که تحت پوشش فعالیتهای اکتشافی در گذشته بودهاند دشوار و دشوارتر میشود و هر چه زمان میگذرد با کشف شدن معادنی که شواهد و نشانههای بیشتری را بروز دادهاند کاوشگر معدنی به ناچار بهسوی کشف معادنی باید باشد که از دید تیزبین گذشتگان مخفی ماندهاند و معمولا آثار عمدهای در سطح زمین از خود بهجا نگذاشتهاند.
از دیگر سو، علم اکتشاف مواد معدنی نیز بهصورت یک علم پویا در حال تکوین و تکامل است و با بهکارگیری فناوریهای نو بهسوی یافتن روشهای نوین و یا پویاتر کردن روشهای اکتشافی شناخته شده گام برمیدارد. لذا آشنایی با روشهای نوین اکتشاف از جمله ضروریات است در چنین شرایطی عدم بهکارگیری نیروهای کارآمد و مدیریت با تجربه و آشنا با تکنولوژیهای روز در حیطه اکتشاف مواد معدنی سبب هدر رفتن سرمایههای ملی، از دست دادن زمان جهت دستیابی به معادن جدید و در نتیجه سد کردن توسعه اقتصادی در دید کلان آن میشود. در این نوشته گذری کوتاه به آخرین تکنیکهای اکتشافی که در چند سال اخیر در سطح جهان مطرح گشتهاند خواهیم داشت هرچند بهمنظور اجتناب از طولانی شدن این نوشته، نگارنده به ناچار بخشی از مطالب را حذف کرده که امید است در فرصت دیگری مطالب مذکور ارائه شود. بدیهی است شرح کامل هر یک از تکنیکهای معرفی شده در چارچوب این نوشته نمیگنجد و هدف نگارنده بیشتر مطرح کردن آنها بوده تا انشاءالله در پروژههای اکتشافی مورد استفاده قرار گیرند. در نوشته حاضر به تکنیکهای جدید در هر مرحله از مطالعات اکتشافی که شامل مطالعات ماهوارهای، زمینشناسی، ژئوشیمی، ژئوفیزیک و حفاریهای اکتشافی هستند اشاره میشود.
مطالعات ماهوارهای
دادههای حاصل از ماهوارهها در تشخیص برخی کانیها، زونهای آلتراسیون، ساختمانهای زمینشناسی و تکتونیکی، استفاده در توپوگرافی، تشخیص تقریبی نوع سنگ کاربرد دارند. ماهوارههای Landsat, Aster, JERS-1 از آن جملهاند که مجهز به سنسورهای جذب امواج EM در دامنه طول موجی مرئی تا مادون قرمز (۴ تا ۱۵ باند) هستند. در چند سال اخیر بهمنظور افزایش قدرت تفکیک امواج و شناسایی دقیقتر انواع کانیها سنسورهای Hyperspectral که قادر به تفکیک ۲۲۰ باند هستند ابداع شدهاند. این سنسورها برای اولینبار در سال ۲۰۰۰ در ماهواره ۱-OE بهکار گرفته شدند و حدود ۲۰ کانی را با استفاده از دادههای هایپرین میتوان تشخیص داد و بدین ترتیب میتوان اطلاعات با ارزشی جهت شناسایی نواحی مستعد معدنی با استفاده از این دادهها کسب کرد،
علاوه بر بهکارگیری ماهواره، ثبت دادههای حاصل از انعکاس امواج EM از طریق اسکنرهای Hyperion با نصب سنسورهای مذکور در هواپیما نیز انجام مییابد (Airborne Hyperspectral) در این روش اسکنر درهر روز حدود ۶ـ۵ گیگابایت داده را جمعآوری میکند و در هر روز میتوان حدود ۳۵۰۰ کیلومتر مربع از سطح زمین را برداشت کرد. بنابراین در مدت کوتاهی منطقه وسیعی را میتوان زیر پوشش قرار داد که این امر باعث شناسایی اولیه نواحی مستعد معدنی در زمان کوتاه میشود و انواع زونهای آلتراسیون و زونهای اکسیدی آهن (هماتیتی، گوتیتی، ژاروسیتی) با این روش قابل تفکیک هستند.
با استفاده از سنسورهای SAR(Polarimetric (Synthetic Aparture Radar که امواج مایکروویو را فرستاده و انعکاس آنها را از زمین دریافت میکند (سنسورهای نوع Active) امکان تشخیص انواع سنگها وجود دارد، امواج مذکوراز ابرها و گیاهان هم عبور میکنند و بنابراین در مناطق با پوشش ابری گسترده و جنگلی کاربرد بیشتری دارند. ضمنا با استفاده از امواج (TIR (Thermal Infrared نیز که توسط ماهوارههای Aster و Hyperion نیز ثبت میشوند با تشخیص میزان سیلیس در سنگها تا حدودی نوع سنگها قابل تفکیک است. بدیهی است این تکنولوژی در تهیه نقشههای زمینشناسی بهخصوص در مناطق صعبالعبور و کوهستانی کاربرد دارد. ضمنا با استفاده از سنسورهای SAR مناطق تکتونیکی که ممکن است جایگاه ذخایر معدنی باشند نیز به خوبی شناسایی میشوند. از امواج TIR علاوه بر تشخیص سنگها، در اندازهگیری گرادیان حرارتی زمین نیز استفاده میشود که جهت شناسایی مناطق ژئوترمالی و ذخایر سطحی سولفوره (حرارت محیط بر اثر اکسیداسیون سولفورها افزایش مییابد) کاربرد دارند. تکنولوژی مطالعات ماهوارهای به سرعت در حال پیشرفت است و کارآیی نرمافزارهای مربوطه در تجزیه و تحلیل دادهها نیز در حال افزایش است.
ژئوشیمی اکتشافی
احتمال ثبت نشدن آنومالیهایی از عناصر در مناطق تحت پوشش اکتشافات ژئوشیمیایی همواره از دغدغههای عمده کارشناسان مربوطه بوده است و جهت ثبت کردن کلیه آنومالیها هر چند کوچک در مناطق اکتشافی روشهای زیادی در چند دهه گذشته مورد آزمایش و اجرا شده است. از جمله این روشها که البته چندان هم جدید نیست ولی در کشور ما هنوز هم در برخی از پروژههای ژئوشیمیایی بدان توجه نمیشود انتخاب مناسبترین اندازه دانههای خاک و یا نمونه خردایش شده است که عنصر و یا عناصر معدنی مورد نظر در آن سایز بیشترین تمرکز را دارا هستند (Orientation Survey) با این روش و مشخص کردن سایز بهینه باعث میشود که آنومالیهای احتمالی موجود در ناحیه به نحو بارزتری نمایان شوند.
بسیــاری از عناصر در فازهای شیمیــایی خاصی تمرکز بیشتری مییـــابند. در چنــد سال اخیر جهت جدا کردن فازهای مذکور از کل نمونـــه و در نتیجه بازیــابی عنصر مورد نظر روشهای مختلفی آزمـــایش و تجربــــه شده است. این روشها را بهصورت کلی، Partial Geochemical Analysis نامیدهاند و در مواردی که ضخامت زیادی از خاک بر روی ذخیره معدنی قرار داشته باشد و فاصله ذخیره تا سطح زمین زیاد باشد کارآیی خود را نشان دادهاند. معمولا یونهای عناصر از عمق بهصورت عمودی حرکت کرده و آثاری از خود (معمولا ناچیز) در پوشش بالا قرار میدهند که با استفاده از این روشها امکان ثبت آنومالیها بیشتر میشود. در این روشها تقریبا تمرکز عناصر را در ۶ فاز تعریف کردهاند که شامل نمکهای حل شدنی، کانیهای رسی، کربناتها و سولفاتها، اکسیدهای آهن و منگنز و غیره هستند. با توجه به تمرکز بیشتر هر عنصر در فاز بهخصوص، با جدا کردن فاز مربوطه از کل نمونه، آنومالی احتمالی بهصورت واضحتری خود را نشان میدهد.
کارآیی این روشها نسبت به روشهای معمول اکتشافات ژئوشیمیایی در محدودههایی که آثار عناصر معدنی و غلظت آنها در خاک سطحی ناچیز بوده است بسیار بیشتر بوده و آنومالیهای حاصله کشف معادن جدیدی را سبب شدهاند. ذیلا به چند روش جداسازی اشاره میشود:
۱- روش Bulk Leach Extractable Gold – BLEG:
این روش عمدتا برای شناسایی آنومالیهای طلا کاربرد دارد، در این روش نمونه خاک بهوسیله سیانید سدیم (NaCn) لیچد شده و محلول حاصل را آنالیز میکنند. با استفاده از این روش تاکنون چندین معدن طلا در سطح جهان کشف شده و از جمله متدهای مطمئن در اکتشافات ژئوشیمیایی طلا است.
۲- روش Enzyme Leach:
برخی از عناصری که از ذخیره معدنی موجود در عمق زمین وارد پوشش خاک سطحی میشوند جذب اکسیدهای منگنز موجود در خاک شده و در آن فاز قرار میگیرند. در این روش با استفاده از واکنش آنزیمی، اکسیدهای منگنز در نمونه خاک را بهصورت Selective جدا میکنند و عناصر وجود در آن که عمدتا فلزات پایه و قیمتی هستند اندازهگیری میشود. این روش برای اکتشافات ژئوشیمیایی طلا، فلزات پایه و همچنین کیمبرلیتهای الماس دار کاربرد دارد.
۳- روش Mobile Metal Ion Extraction – MMI:
در این روش یونهای فلزی موجود در خاک سطحی را جدا میکنند، در صورت وجود ذخایر معدنی فلزی در عمق زمین، یونهای عناصر به سمت بالا حرکت کرده و با پیوند ضعیفی در خاکهای سطحی تمرکز مییابند. در این روش یونهای فلزاتی نظیر Ag, Ni, Zn, Pb, Cu, Au را با بهکارگیری حلالهای شیمیایی متفاوت از نمونه خاک استحصال کرده و محلول حاصله را با روش ICP آنالیز میکنند. این روش در اکتشاف عناصر نادر خاکی (REE) نیز ثمربخش بوده است. در سالهای اخیر چندین معدن طلا و مس با روش MMI کشف شده است. از سوی دیگر یونهای عناصر گاهی در فاز گازی با جدا شدن از ذخایر مدفون در عمق زمین به سمت بالا حرکت کرده و در پوشش خاک سطحی و یا در هوای نزدیک سطح زمین تمرکز مییابند بر همین اساس، گازهای موجود در خاک و یا هوای سطحی را جهت پی بردن به وجود ذخایر در عمق نمونهگیری و آنالیز میکنند. این نوع نمونهگیری در اکتشاف ذخایر نفت و گاز از دیرباز کاربرد خوبی داشته است و استفاده از آن در اکتشاف ذخایر فلزی نیز در حال گسترش است.
۴- روش ژئوشیمی آب (Aqueous Geochemistry):
نمونهبرداری از آبهای عمقی (آب زیرزمینی) و سطحی در اکتشاف منابع معدنی و ردیابی ذخایر معدنی همواره مطرح بوده است. در سالهای اخیر با ورود دستگاهها و تکنیکهای جدید آنالیز مانند ICP-MS که مقادیر بسیار جزیی عناصر را نیز اندازهگیری میکند، اکتشافات ژئوشیمیایی آب در حال گسترش است. از این روش بهخصوص در مناطق مستعد معدنی که چاههای آب کشاورزی حفر شدهاند در اکتشاف ذخایر معدنی میتوان استفاده کرد.
تازههای اکتشافات ژئوفیزیکی
همانطور که میدانیم ژئوفیزیک اکتشافی شامل پنج روش اصلی الکتریکی ـ مغناطیسسنجی، رادیومتری، گراویمتری و لرزهنگاری است که هر یک از این روشها بهصورت مستقل و یا همراه با دیگر روشها جهت اکتشاف ذخایر معدنی و حوضههای نفت و گاز کاربرد دارند، در سالهای اخیر شرکتهای سازنده تجهیزات ژئوفیزیکی همواره در جهت ساخت دستگاههای فرستنده که توان انتشار قویتر و کنترل شده امواج به زمین را دارا باشند و گیرندههایی که توان ثبت واقعیتر دادههای برگشتی از زمین را داشته باشند تلاش کردهاند و کارشناسان ژئوفیزیک در سه بخش ارتقای تکنولوژی دستگاهها، بهینه کردن روشهای اندازهگیری هوایی و زمینی و همچنین کاملتر کردن نرمافزارهای مربوطه بهمنظور واقعیتر کردن محل، شکل و ابعاد آنومالیهای کشف شده تلاش میکنند. در اینجا به چند مورد جدید و کاربردی اشاره میشود:
۱- روش اندازهگیری۲۴- Titan: این روش از جدیدترین روشهای الکتریکی است که در آن پارامترهای مقاومت (RS)، شارژ ابیلیته (IP) و مقاومت مگنتوتلوریک (MT) در طبقات زمین اندازهگیری میشود و میتوان تا عمق ۵/۱ کیلومتری را مورد مطالعه و اندازهگیری قرار داد و بنابراین جهت اکتشاف معادن عمیق و پنهان در اعماق زمین بسیار کارآیی دارد، مقادیر IP تا عمق ۷۵۰ متری و مقادیر MT تا عمق ۵/۱ کیلومتری در این روش قابل اندازهگیری است، اندازهگیریها بر روی یک خط یا شبکه و همزمان در ۲۴ ایستگاه انجام مییابد و با تلفیق دادههای فوق، درجه اطمینان آنومالیهای حاصله افزایش مییابد. این تکنیک از جمله روشهایی است که در چند سال اخیر در سطح جهان در پروژههای اکتشافی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
۲- روش E-scan Surveys: این روش نیز از جمله روشهای جدید الکتریکی است که نوعی اندازهگیری مقاومت و IP است. عمق اندازهگیری آن تا ۶۰۰ متر بوده و نفوذپذیری جریان ارسالی در زمین با قدرت بالاتری نسبت به روشهای معمول است. در این روش حدود یکصد الکترود و یا بیشتر برروی شبکهای در سطح یک کیلومترمربع و یا بیشتر قرار میدهند و جریان اولیه به یک الکترود وصل شده و مقاومت در همه الکترودها قرائت میشود، هر یک از الکترودها بهتدریج بهعنوان الکترود جریان اولیه عمل کرده و بدین ترتیب حجم بسیار زیادی داده جمعآوری میشود. دادهها با استفاده از کامپیوتر در قالب سلولهای سه بعدی نشان داده میشوند و نهایتا مقاومت حجمی از ناحیه بهصورت سه بعدی نمایش داده میشود. این روش در اکتشاف کانسارهای طلای اپی ترمال، نواحی ژئوترمال، پایپهای کیمبرلیتی و… کاربرد خوبی دارد.
۳ دستگاه های جدید مگنتومتر دادههای میدان مغناطیسی را در حافظه ثبت کرده و پس از انجام تصحیحات مربوطه با اتصال آن به پلاتر، نقشه کنتوری دادهها را ترسیم میکنند. همانطور که میدانیم روش مغناطیس سنجی کاربردهای فراوانی در اکتشاف انواع کانسارها دارند و در تشخیص نواحی آهندار، نواحی آلتراسیون، تودههای نفوذی پنهان، شناسایی گسلها و کنتاکتهای زمینشناسی در عمق و بسیاری موارد دیگر قابل استفاده هستند.
۴- روش جدیدی در تجزیه و تحلیل دادههای IP و EM جهت تفکیک بهتر آنومالیها و ارزشدهی به آنها مورد استفاده قرار گرفته است که به نام، ۳D EM-IP Modeling and Imaging System است. در این روش با تلفیق کردن دادههای فوق و ساخت مدل سه بعدی، آنومالیها بهصورت واقعیتر ثبت میشوند.
۵- از روشهای لرزهنگاری (Seismic) معمولا جهت اکتشاف منابع نفت و گاز استفاده میشده ولی جدیدا از اینگونه روشها جهت اکتشاف ذخایر فلزی واقع در اعماق بیش از ۵۰۰ متری زمین نیز استفاده میشود. با استفاده از روش لرزهنگاری انعکاسی سه بعدی (۳D-Seismic Reflection) ذخایر معدنی تا عمق ۳ کیلومتری نیز قابل شناسایی هستند و کانسارهایی از تیپ ماسیوسولفاید، Sedex، IOCG (کانسارهای مس و طلای آهن اکسیدی) با این روش مورد اکتشاف قرار گرفتهاند. در صورتیکه امواج از طبقات زمین خوب منعکس نشوند با حفر چاه و قراردادن سایزمومتر در عمق چاه (Borehole Seismic) نسبت به ثبت امواج اقدام میکنند.
۶- روش اندازهگیری همزمان مولفههای میدانهای مغناطیسی و الکتریکی زمین که به نام امواج مگنتوتلوریک(Magnetotelluric) شناخته میشوند در حال پیشرفت است در این روش تغییرات میدانهای الکتریکی و مغناطیسی در فرکانسهای مختلف اندازهگیری میشود و قابلیت هدایت الکتریکی طبقات زمین با استفاده از نسبت بین مولفههای الکتریکی و مغناطیسی تعیین میشود (MT Apparent Resistivity). این روش با توجه به دامنه فرکانس امواج جهت اکتشاف در اعماق مختلف کاربرد دارد. نوعی از این روش که در سالهای اخیر کاربرد زیادی در اکتشاف ذخایر معدنی پیدا کرده به نام، (CSAMT) Controlled Source Audio Magnetotelluric است که جریان الکتریکی در دامنه فرکانسی مشخص به زمین ارسال میشود.
دستگاه های حفاری اکتشافی
دستگاههای حفاری بسته به اهداف مورد نظر در کار متنوع هستند و بهطور کلی با توجه به تنوع در روشهای حفر چاههای حفاری حدود ۹ مدل از این دستگاهها توسط شرکتهای سازنده تولید میشوند که از آنها در حفاریهای چاه آب، نفت، مطالعات ژئوتکنیکی، حفر چاههای انفجاری و مطالعات اکتشافی معادن استفاده میکنند. اکثر این دستگاهها در حین حفاری سنگهای مسیر را خرد کرده و خرده سنگها از دهانه چاه خارج میشوند (Percussion Drills) و در برخی از مدلها نیز سنگهای مسیر چاه سالم و با خردشدگی کم از چاه خارج میشوند (Core Drills). در چند دهه گذشته حفاریهای اکتشافی با دستگاههای مغزهگیری (Core Drill Rigs) انجام میگرفته و عدم بهکارگیری دستگاههای نوع Percussion به دو دلیل اختلاط خرده سنگهای خروجی با سنگ دیواره چاه و عدم امکان بررسیهای سنگشناسی و دیگر مطالعات بر روی خرده سنگهای خروجی بوده است. در اینجا به آخرین روشهای مورد استفاده در حفاری اکتشافی اشاره میشود:
۱- حفاری اکتشافی به روش RC:
این روش در سالهای اخیر بهتدریج جای خود را در حفاریهای اکتشافی ذخایر معدنی باز کرده است. در این روش برای عدم اختلاط خرده سنگهای خروجی با ریزشهای دیواره چاه، خرده سنگها با فشار هوا و یا آب از فضای بین دو لوله به بیرون رانده شده و تماس با دیواره چاه نخواهند داشت، در مدل دیگری از این دستگاهها هوای فشرده و یا آب از فضای بین دو لوله وارد چاه شده و خرده سنگها از فضای لوله مرکزی به بیرون از چاه هدایت میشوند و بنابراین هیچ نوع آلودگی با سنگهای دیواره چاه ایجاد نمیشود. هماینک بیش از نیمی از حفـــاریهای اکتشافی در دنیــــا تـــوسط دستگاههای، (Reverse Circulation Drilling) RC انجام مییابد، سرعت زیاد و هزینه کمتر از جمله مزیتهای عمده این نوع دستگاهها نسبت به دستگاههای مغزهگیری است و در هر پروژه اکتشافی جهت شناخت اولیه و سریع از ذخیره معدنی میتوان حفاری را با این روش آغاز کرد. درحال حاضر در پروژههای اکتشافی بهمنظور ایجاد سرعت و کم کردن هزینههای حفاری بیش از نیمی از چاهها را با دستگاههای RC و بخش دیگر را با دستگاههای مغزهگیری حفر میکنند.
البته این روش معایبی نیز دارد مثلا در صورت افت و کم بودن فشار هوا ممکن است کانیهای سنگین نظیر طلا به ته چاه سقوط کنند و یا اینکه در صورتی که کانیسازی در درزههای ریز باشد احتمال خروج کانهها از خرده سنگها و سقوط آنها در چاه وجود دارد در حال حاضر حفاری RC تا عمق ۵۰۰ متر نیز امکانپذیر است.
۲- حفاری چند جهتی و یا Directional Drilling Core:
در این نوع روش حفاری پس از حفر کردن یک چاه در عمق مشخصی از چاه مذکور با توجه به اهداف موردنظر میتوان چاههای انحرافی دیگری حفر کرد و بنابراین با این روش صرفهجویی زیادی در زمان و هزینه حفاری خواهد شد این روش در چند سال اخیر ابداع شده و هنوز بهصورت گسترده در پروژههای اکتشافی در سطح جهان استفاده نمیشود و برای ذخایر لایهای و یا رگهای کاربرد بیشتری دارد در این روش جهت کنترل کردن جهت حفاری در عمق از انواع ابزارهای جانبی در دستگاه حفاری استفاده میشود و از جمله مهمترین آنها Steerable Core Barrels است در حال حاضر با این روش چاههای تا عمق ۷۰۰ متر را میتوان حفر کرد.
۳- دستگاههای حفاری چند منظوره (Multipurpose Drill Rigs):
این دستگاهها که معمولا برروی تراک نصب میگردند، بنابه اهداف مور نظر حفاری ساخته میشوند و در پروژههای اکتشافی که دو روش حفاری و یا بیشتر مدنظر است بهکار میرونـد. متــداولترین آنها دستگاههای حفــاری مغزهگیری المــاسه (Diamond Core Drilling) و RC هستند که حفاری الماسه تا عمق ۱۳۰۰ متر و RC تا عمق ۴۰۰ متر را نیز با اینگونه دستگاهها میتوان انجام داد. البته لازم به ذکر است که برخی از آخرین مدلهای دستگاههای حفاری مغزهگیری تا عمق ۳ هزار متری را نیز حفر میکنند.
۴- دستگاههای حفاری خاص:
جهت حفاری در مناطق صعبالعبور و بدون راه دسترسی، دستگاههای حفاری ساخته شده که قطعات آن در عرض یک ساعت باز شده و قطعات آن را با هلیکوپتر به محل پروژه حمل میکنند و قطعات باز شده را در مدت کوتاهی میتوان مونتاژ کرد، در مراحل اولیه اکتشاف از دستگاههای مغزهگیری پرتابل نیز میتوان استفاده کرد که دستگاههای سبکی بوده و تا عمق ۱۰۰ متر را حفاری میکنند این دستگاهها را با هلیکوپتر نیز حمل میکنند به این دستگاهها Gopher گویند که کاربردهای مختلفی نیز دارند.
دستگاه های جدید آنالیز
علاوه بر پیشرفت شگرفی که در آنالیز شیمیایی دستگاهی با ورود انواع روشهایInductively Coupled Plasma) ICP) در این شاخه ایجاد شده که کمک شایانی به اکتشافات ذخایر معدنی کرده است، دستگاههای آنالیز پرتابل که بتوان از آنها در محیطهای صحرایی استفاده کرد در حال پیشرفت هستند از جمله دستگاههایی که در سه سال گذشته کارآیی خوبی از خود نشان دادهاند نوعی دستگاه X.R.F پرتابل هستند که با گذاشتن این دستگاه بر روی نمونه سنگ با دقت قابلقبولی دستگاه میزان عناصر موجود در نمونه را اندازهگیری و ثبت میکند و حدود ۲۵ عنصر توسط این دستگاه اندازهگیری میشود. این دستگاهها فعلا امکان اندازهگیری عناصر سبکتر از کلسیم در جدول تناوبی را ندارند. وجود این دستگاه در صحرا بهخصوص در حفاریهای اکتشافی کمک زیــادی جهت جمعبندی سریع به کارشناس میکند و بــهکارگیری آن را در پروژههای اکتشافی در ایران تــوصیه میکنیم. از دیگر دستگاههایی که در چند سال گذشته در جهت شنــاسایی صحرایی کانیها کاربرد زیــادی یــافته دستگاه Portable Infra-red Mineral Analyser) PIMA) است که با این دستگاه و استفاده از کامپیوتر و نرمافزارهای مربوطه (Specmin) مقادیر کانیها را میتوان در نمونه مشخص کرد و مثلا با اندازهگیری مقادیر کانیها برروی یک شبکه طراحی شده روی زمین نقشه انواع آلتراسیونها را ترسیم کرد. با این اسپکترومتر دامنه وسیعی از کانیهای سولفاته، کربناتها و هیدروسیلیکاتها را میتوان شناسایی کرد.
ارائه روش مدل سازی سیستم های نفتی/ کاهش ریسک اکتشاف
پژوهشگران پژوهشگاه صنعت نفت با ارائه روشی نوین اقدام به مدل سازی حوزه های نفتی و گازی حوزه خلیج فارس و دریای عمان کردند که با استفاده از این مدل سازی می توان اهداف آتی اکتشافات نفتی را اولویت بندی کرد و ریسک اکتشاف را کاهش داد.
محمدرضا کمالی- مجری طرح در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به جزئیات این پروژه تحقیقاتی افزود: این طرح از سوی پژوهشگاه صنعت نفت به کارفرمایی شرکت نفت فلات قاره به نام مروارید خلیج فارس اجرایی می شود.
وی با بیان اینکه این طرح به مدت ۳ سال اجرایی می شود، اظهار داشت: پروژه مروارید خلیج فارس، طرح مطالعاتی مدل سازی سیستم های نفتی خلیج فارس و دریای عمان با هدف تعیین سیستم های نفتی و مدل سازی های یک تا سه بعدی است که نتایج این مطالعات با استفاده از فناوریها و نرم افزارهای روز دنیا عرضه می شود.
مجری طرح مروارید خلیج فارس با اشاره به اهمیت اجرای این پروژه خاطر نشان کرد: علی رغم تجمعات نفت و گاز و وجود میادین نفتی مشترک در این منطقه، تاکنون برای اکتشاف این میادین از روشهای سنتی استفاده می شد ولی در این مطالعات بر اساس آخرین فناوریهای روز دنیا در زمینه مدل سازیهای دو و سه بعدی اقدام به اکتشاف میادین جدید نفتی می شود.
کمالی ادامه داد: این مدل سازیها باعث می شود که بتوانیم زایش نفت، تولید، مهاجرت و تعیین مسیرهای مهاجرت و انباشته شدن نفت در مخازن هیدروکربنی را اعم از نفت و گاز مدل سازی کنیم و با استفاده از این مدلها برآورد کنیم که نفت چه زمان تولید شده و به چه عمقی مهاجرت کرده و از نظر کمی چه میزان تولید هیدروکربن داشتیم.
وی با تاکید بر اینکه با استفاده از این داده ها می توانیم اهداف آتی اکتشافات نفتی خود را اولویت بندی کنیم، اضافه کرد: این داده ها به ما کمک می کند تا ریسک در اکتشاف را کاهش دهیم و عدم قطعیت را به حداقل برسانیم.
این محقق یکی از مزایای مهم این روش را مطالعات چند رشته ای دانست و یادآور شد: در این مطالعات از اطلاعات زمین شناسی نفتی، چینه شناسی، ژئوفیزیک، ژئوشیمی مهندسی مخزن و مدل سازی استفاده می شود. داده های این مطالعات در مدلهای دو و سه بعدی حوزه های رسوبی استفاده می شود.
کمالی با تاکید بر اینکه این طرح یک پروژه تحقیقاتی و پژوهشی است، ادامه داد: در این پروژه ما وارد کار اکتشاف و عملیاتی نمی شویم بلکه داده هایی را تولید می کنیم که با استفاده از آنها می توانیم هدفهای اکتشافات آتی را مطلوب تر و دقیق تر شناسایی کنیم.