«کرو ده پاسکو» شهری است که در میانه کوههایاند پرو قرار گرفته است. ارتقاع این شهر ۴۳۰۰ متر است و از ۸ بخش فقیر پرو به شمار میآید. یک چهارم کودکان این شهر به قدری در فقر غوطهور شدهاند که از سوءتغذیه مزمن رنج میبرند.
تنها یک جاده آسفالته، این شهر ۷۰ هزار نفری را به ساحل وصل میکند. این جاده که سرترا سنترال نام دارد، یک بانده است و باد هم همیشه مزاحم ازدحام اتومبیلهایی است که در آن در تردد هستند. سرترا سنترال که از لیما، پایتخت پرو تا ارتفاعات ۴۸۰۰ ادامه مییابد و پس از آن به دشت بازمیگردد. پس از آن یک جاده بیابانی جای آن را میگیرد که جمعیت پراکندهای از بومیان در نزدیکی آن زندگی میکنند. اما آن طرف دشت و در دل کوهها، پاسکو تاریخچهای طولانی از معدنکاری را یدک میکشد. این شهر از اوایل قرن ۱۷ میلادی، یکی از قطبهای معدنکاری جهان بوده است. شهرت اولیه پاسکو به دلیل تولیدات نقره بود اما در حال حاضر در آن سرب و روی هم استخراج میشود. در مرکز این شهر میتوان مرتفعترین معدن روباز جهان را مشاهده کرد؛ معدنی که شگفتیهای زیادی دارد. دهانه آن به ۲ کیلومتر میرسد و عمقی معادل ۴۰۰ متر دارد. شاید در هیچ جای دیگر جهان نتوان چنین پیوندی بین زندگی و معدنکاری مشاهده کرد اما واقعیت برخلاف ظاهر آن است. این معدن بیشتر مرکز تاریخی پاسکو را بلعیده و تهدیدی جدی برای ساکنان محلی به شمار میآید. اکنون نقل مکان و مهاجرت دادن این مردم، تبدیل به امری حیاتی شده است. شکی نیست از دیدگاه کلان، رونق معدنی پرو، ثروت فراوانی برای این کشور به ارمغان آورد و رسیدن به نرخهای چشمگیر رشد اقتصادی، بسیاری از شهروندان این کشور را هم از فقر نجات داد. تعداد زیادی از این شهروندان، از منطقه پاسکو بودند. اما آیا آن دسته از ساکنان محلی پرو که در مجاورت این معدن زندگی میکنند هم از رونق معدنی نفع بردهاند؟
نگاهی به ترکیب جمعیتی این شهر نشان میدهد که در دهههای گذشته، بسیاری از کارکنان مورد نیاز مرتفعترین معدن روباز جهان از شهرهای دور و نزدیک به پاسکو مهاجرت کردهاند. این وضعیت نشان میدهد ساکنان محلی، مهارتهای مورد نیاز برای شرکت در فعالیتهای معدنی مجاور را نداشتهاند. مهارت نداشتن آنها را از استخدام و نفع بردن از فعالیتهای معدنی بازداشته است.
رنج ساکنان محلی از معدنکاری
نگاهی دقیق به منطقه پاسکو نشان میدهد که به جز معدنکاری، فعالیتهای اقتصادی محدودی در جریان بوده و فرصت اشتغال و کسب درآمد ساکنان محلی را محدود کرده است. با این حال، رنج و معایب این صنعت برای آنها نامحدود است. معدنکاری موجب تغییر شکل منطقه شده، بخشی از آب ناحیه را مصرف میکنند، تا حدی منجر به آلودگی هوا و صوتی میشود (حتی اگر اقدامات پیشگیرانه مانع از آلودگی آبهای زیرزمینی شود) و بخشی از زمینهای قابل استفاده برای فعالیتهای اقتصادی دیگر را هم از ساکنان گرفته است. در همین حال، عبور و مرور کامیونهای حامل مواد معدنی، مهندسان و کارکنان معدن و همچنین سکونت آنها باعث ازدحام در جاده و همچنین بالا رفتن هزینه سکونت در شهر شده است. پاسکو تنها شهری نیست که این رنجها را به بهای درآمد دیگران به جان میخرد. شهرهای دیگری هم در پرو میتوان مشاهده کرد که با این معضل روبهرو هستند. البته شهرهای پرو هم در این ماجرا، تنها نیستند و در جهان هم میتوان معادن زیادی را پیدا کرد که برای ساکنان محلی نفعی نداشتهاند و خود را جدا از اجتماع فرض کردهاند. این وضعیت همواره باعث تقابل جامعه محلی و شرکتهای معدنکار شده است. زمانی که شرکتهای معدنی برای ساکنان محلی نفعی به همراه نداشتهاند، بسیاری از محلیها هم مشکلات زیادی را برای فعالیتهای معدنی ایجاد کرده که روند کسب درآمد آنها را مختل کرده است. با این حال در سالهای گذشته این وضعیت تا حدی در حال اصلاح بوده است.
یکسویی معدنیها و جوامع محلی
اکنون شرکتهای معدنی بهتدریج متوجه مسئولیتهای اجتماعی خود (به ویژه در مقابل جوامع محلی) شدهاند و تلاش میکنند که بیش از پیش آنها را در فعالیتهای اقتصادی خود دخیل کنند. حتی برخی از آنها حاضر به آموزش نیروهای محلی هم شدهاند و در عوض حمایت آنها را بهدست آوردهاند. یکی از نمونههای موفق این شرکتها، شرکت معادن هاکلبری کانادا است که با ۵ سازمان محلی مختلف (از جمله دولت محلی، شهرداری، خزانهداری دولت محلی و سازمانهای زیستمحیطی)، توافقنامه ارتباطات و همکاری امضا کرده و بیشترین کارکنان خود را از جامعه محلی انتخاب میکند. هاکلبری برای تسهیل این روند با ۲ دانشگاه محلی منطقه هم پیماننامه همکاری امضا کرده و مدیرانش، نتایج حاصل از این همکاریها را مثبت ارزیابی کردهاند. با این حال، هنوز هم برای رسیدن به وضعیت ایدهآلی که تمام شرکتهای معدنی جهان و جوامع محلی با یکدیگر مشارکت کرده، هدفهای مشترکی تعیین کرده و برای رسیدن به این اهداف به یکدیگر کمک کنند، راه درازی باقی مانده است.