از یکسو، محیطزیست امانتی است که باید بهدست آیندگان سپرده شود و منابعطبیعی موهبتی تجدیدناپذیر است.از سوی دیگر، معدنکاری یکی از غنیترین بخشهایی است که میتواند چرخ اقتصاد کشور را بهگردش درآورد و آسیبهای مصیبت تحریم را کاهش دهد. آیا میتوان راه بینابینی یافت که نه سیخ بسوزد و نه کباب؛ راهکاری که نه سرمایههای تجدیدناپذیر کشور را ویران کند و به باد دهد و نه ما را در مسیر توسعه عقبتر و عقبتر نگه
دارد؟ در گزارش امروز«روزگارمعدن» درباره «اهمیت جاده و زیرساختهای موردنیاز معدن» است و در این زمینه، نظر کاظم بروسمند و محمد دهجو، ۲ تن از کارشناسان و فعالان معدنی را جویا شدیم.
رگ حیات معدن
کاظم بروسمند ـ کارشناس و فعال معدن: از جمله ارکان مهم توسعه صنعت معدنکاری، توسعه زیرساختهای اساسی از جمله راه و جادههای مواصلاتی بین شهرها، روستاها و مناطق دورافتاده است.
معادن بیشتر در مناطق کمتر توسعهیافته به فعالیت مشغول هستند و تداوم فعالیت بسیاری از آنها، از جمله معادن کوچک، به توسعه راهها و جادههای کشور وابسته است.
اهمیت این موضوع آنقدر است که در قانون معادن کشور نیز موردتوجه قرار گرفته است و بر این اساس، بخشی از حقوق دولتی معادن باید به توسعه زیرساختها از جمله راههای ارتباطی اختصاص داده شود.
متاسفانه تاکنون برخی از مبالغ پرداختی بابت حقوق دولتی معادن بهدرستی مدیریت نشده است و در بیشتر مناطق کشور، جادههای منتهی به معادن، وضعیت مناسبی ندارند.
برای رفع این مشکل، برخی معادن در ساخت یا احیای جاده همکاری خوبی داشتهاند، اما باید به این نکته هم توجه داشت که برخی معادن کوچک، توان لازم برای ساخت راه و جاده را ندارند، اما متاسفانه فشار ارگانهای دولتی بر این معادن، بیشازپیش شده است.
تداوم این فشارها و ایجاد هزینههای مضاعف برای معدنکاران پیامد خوبی نداشته و ممکن است سبب تعطیلی برخی معادن شود.
فصل معدنکاری
بیتوجهی به ایجاد زیرساخت و توسعه راههای ارتباطی، سبب فصلی شدن فعالیت برخی معادن بهویژه در مناطق سردسیری کشور شده است که در نتیجه شاهد افزایش هزینههای معدنکاری و نرخ تمامشده استخراج ماده معدنی و غیراقتصادی شدن برخی پروژهها شدهایم.
علاوه بر موارد فوق، قوانین موجود در حوزه محیطزیست و منابعطبیعی در تعارض با هدفگذاریهای انجامشده در راستای افزایش تولید و بهرهوری معادن است. مخالفت این ۲ سازمان با معدنکاری تا به آنجا است که از اساس، هرگونه فعالیت معدنی را مخرب میشمارند و این در حالی است که فعالیت معدنکاری کلید توسعه هر منطقه و رونق اقتصادی منطقه خواهد بود. این موضوع یکی از چالشهای بزرگ معدنکاران برای انجام عملیات اکتشاف، توسعه جبهه کاری استخراجی، توسعه جادههای معدنی (حتی با رعایت قوانین محیطزیستی) شده است.
به نرخ جان
نبود جادههای استاندارد در برخی مناطق کشور سبب ایجاد حوادث بهویژه در هنگام انتقال تجهیزات و ماشینآلات سنگین معدنی شده، همچنین کمبود زیرساختهای مناسب باعث شده است، در برخی موارد، افراد حادثهدیده در معادن و محدودههای اکتشافی، صدمات جبرانناپذیری را متحمل شوند یا جان خود را از دست بدهند.
در پایان، شفافسازی قوانین موجود کشور، هماهنگی میان ادارات ذیربط در بخش معدن و تجدیدنظر در قوانین بهویژه قوانین زیستمحیطی، برای تسهیل فعالیت معدنکاران امری ضروری است. علاوه بر این، با عنایت به قانون معدن کشور، لازم است موضوع تخصیص بودجه از محل حقوق دولتی معادن برای توسعه زیرساختها و جادههای منتهی به معادن موردتوجه جدی قرار گیرد و با مدیریت سازمانهای صمت استانها برای اجرایی شدن آن برنامهریزی شود.
دغدغه بزرگ معدنکاری
محمد دهجو ـ کارشناس و فعال معدن در خراسانجنوبی: یکی از عوامل مهم جذب سرمایهگذار، وجود زیرساخت است. سرمایهگذاری که میخواهد در یکی از محدودههای اکتشافی سرمایهگذاری کند، بهطورقطع بخشهایی را انتخاب میکند که زیرساخت کاملتری داشته باشند، چه این زیرساخت؛ آب، برق، گاز و تلفن و چه نزدیک بودن به مسیرهای اصلی، راه و جاده آسفالته باشد.
از دیگر تاثیرات مهم زیرساخت، خود را در هزینههای تمامشده ماده معدنی نشان میدهد. یکی از مهمترین دغدغهها در کار معدندار این است که بتواند حمل و نقل و جابهجایی ماده معدنی خود را با هزینه کمتر انجام دهد.
وقتی زیرساختهای اولیه برای دسترسی به معدن مناسب نباشد، ازیکطرف، داوطلب کمتری برای حمل بار پیدا میشود و از طرف دیگر، برای جابهجایی ماده معدنی هزینههای بالایی طلب میکنند.
بهعنوانمثال، ۲ معدن را در نظر بگیرید که یکی با مسیر آسفالته یک کیلومتر فاصله دارد و راه دسترسی به آن جاده خاکی مناسبی است و دیگری حدود ۳۰ یا ۴۰ کیلومتر مسیر خاکی دارد که دسترسی به آن بسیار دشوار است.
بهدلیل اینکه استهلاک ماشینآلات صنعتی در جاده خاکی بسیار زیاد است، صاحبان ماشینآلات سنگین بهسختی قبول میکنند، بار معادنی را که جاده مناسبی ندارند، حمل کنند و یا حمل این بار هزینه بیشتری برمیدارد. بنابراین آماده نبودن زیرساخت و جاده بهعنوان عوامل منفی شمرده میشوند و هزینههای سربار معدنکار را افزایش میدهند.
پای امنیت هم در میان است
نکته دیگری که در زمینه اهمیت جاده باید به آن اشاره کرد، سهولت و امنیت تردد شاغلان در معدن است. جادههای نامناسب، امکان رفتوآمد به معدن را دشوار میکند و گاه آسیبهایی جدی به افراد درگیر در معدن و بهتبع آن خانوادههایشان وارد میکند و خلاصه اینکه، نبود زیرساخت و جادههای مناسب، مانعی بزرگ بر سر راه توسعه در بسیاری از نقاط معدنی است.
البته چالش کمبود یا نامناسب بودن زیرساختها، تنها موضوع جاده را در برنمیگیرد. برای مثال در خراسانجنوبی بخشهایی وجود دارد که حتی تحتپوشش شبکه موبایل هم نیستند و بهاینترتیب، اگر اتفاقی برای کسی بیفتد و ماشینش در جادهای خراب شود، باید بیش از ۴۰ یا ۵۰ کیلومتر را پیاده طی کند تا به جایی برسد که آنتن داشته باشد و بتواند درخواست کمک کند، پس فقط بحث جاده بهعنوان زیرساخت مطرح نیست،بلکه در برخی مناطق، در کلیه مسائل زیرساختی با کمبود و مشکل روبهرو هستیم.
جادههای ناایمن
درباره جاده باید به این موضوع هم اشاره کرد که بخشی از تصادفات، نهفقط در جادههای معادن، بلکه در سراسر کشور بهخاطر ایمنی پایین و استاندارد نبودن جادهها است. حال اگر این موضوع را برای جادههای معدنی تصور کنیم که هم از استانداردهای اولیه برخوردار نیستند و هم در بسیاری از نقاط، شرایط و عوامل خطرساز را در کنار هم جمع کرده است، بهتر متوجه وخامت شرایط میشویم. برای مثال در مسیرهای دارای شیب بسیار تند، پیچ خطرناک هم داریم، بنابراین روشن است که در چنین جادههایی، اتفاقات خطرناک بیشتری میافتد و همانطور که گفته شد، کارگران معدن که جزو زحمتکشترین اقشار جامعه بهشمار میروند، در معرض آسیبهای جدی و گاه جبرانناپذیر قرار دارند.
پس موضوع جاده، علاوه بر اینکه در حوزه سرمایهگذاری تاثیر منفی دارد، قشر زحمتکشی را که در معادن کار میکنند و بار اصلی توسعه معدنی و اقتصادی متصل به معدن روی دوش آنها است، در معرض خطر و آسیبهای جدی قرار میدهد.
حداقلها را فراهم کنید
بخش معدن درباره تامین زیرساختهای حملونقل، توقع جاده آسفالت ۲ یا ۴ بانده ندارد، تقاضای این بخش، تامین حداقل دسترسی با استانداردهای اولیه است. وقتی بهازای هر سانتیمتر از تخریب، باید جریمه ریالی پرداخت شود، روشن است که پیمانکار سعی میکند، استانداردهای اولیه را نادیده بگیرد. از سوی دیگر، اگر مخالفت منابعطبیعی یا محیطزیست هم ضمیمه کار شود، از دسترسی به همین حداقلها هم محروم میمانیم.
راهحلی تعاملی
بهنظر میرسد بهترین راه، تعامل دستگاههای متولی و بخش خصوصی با یکدیگر است تا بتوانیم حداقلهای استاندارد حملونقل را در نظر بگیریم تا آسیبهای وارده جبران شود.
بههرحال بخشی از توسعه کشور ما، توسعه معدنی است و باید با پذیرش ضرورت این توسعه، راهحلهای تعاملی برای آن پیشبینی کنیم. باور کنیم اگر قرار به تضاد و مخالفت و پاک کردن صورتمسئله باشد، همه متضرر میشویم و در این ضرر، همه با هم شریک هستیم.
بهعکس، اگر کار را بهصورت تعاملی پیش ببریم، بهطورقطع سود آن به جیب همه خواهد رفت و در آینده نهچندان دور، توسعه معدنی کشورمان از آنچه هست، سرعت بیشتری خواهد گرفت و منافع آن، نصیب همه خواهد شد.
اما گاهی سازمان منابع طبیعی به جادهسازیها و معدنکاری به دید عامل تخریب نگاه میکند و هیچ اغماضی در برابر آن ندارد. در حالی که جادههای دسترسی بین روستاها و شهرها وجود دارد که مقدار تخریب آنها زیاد است، اما منابع طبیعی در برابر آنها سختگیری زیادی نشان نمیدهد و مانع احداث آن نمیشود. اما بهخاطر مسئولیتی که سازمان منابعطبیعی در مقابل معدنکاری احساس میکند و وظایفی که معدنکاران نسبت به منابع طبیعی داشته و تا امروز آن را به انجام نرساندهاند، تعارض و تضادی ایجاد شده و سازمان منابعطبیعی گاهی در برابر بخش معدن جبههگیری میکند. البته بخشی از این مشکلات نیز ناشی از دستورالعملها و قوانین است و ارتباط مستقیمی با کارشناسان و اشخاص ندارد.
سازمان منابعطبیعی، براساس قوانین و دستورالعملها، باید حافظ خاک، پوشش گیاهی، مراتع و امثال آن باشد و شاید در دید کارشناسان این سازمان، حفظ پوشش گیاهی، مرتع و خاک، مهمتر از ایجاد اشتغال و توسعه معدنی باشد.
درست است که بخشهایی از منابعطبیعی، پوشش گیاهی و مراتع بر اثر معدنکاری از بین میرود، اما این اتفاقی است که در همه نقاط دنیا رخ میدهد و برای جبران آن، دستورالعملهایی پیشبینی شده که در تخریبهایی که بر اثر کار معدنکاری اتفاق میافتد، چه باید کرد؟
پاک کردن صورتمسئله
با وجود تمام موارد یاد شده ما همیشه سعی کردهایم صورتمسئله را پاک کنیم و در این موارد بر توقف معدنکاری یا جادهسازی و امثال آن رای دهیم. اما درباره اینکه اگر جایی مجبور شدیم، تخریبی انجام دهیم، چه باید بکنیم، سکوت کردهایم. برای رفع این ابهام و مشکل یچوقت قانون، دستورالعمل مشخصی نداشتهایم، یا بهتر است، بگوییم تابهحال بهدنبال آنهم نبودهایم، بنابراین به نظر میرسد در حوزه منابعطبیعی و تعامل آن با معدن، باید از مدل پاک کردن صورتمسئله و مخالفت صرف، بیرون بیاییم و به تعامل بپردازیم. زیرا همانطور که پیش از این هم اشاره شد، بخشی از توسعه کشور ما از طریق فروش منابع اتفاق میافتد و معادن هم، جزو منابع و ذخایر خدادادی این کشور است و باید از آن استفاده کنیم. بهعبارتدیگر،امروز و در این مرحله از توسعه که کشور در آن قرار دارد، باید بخشی از این منابع کشف و استخراج شوند. بخشی از هزینههای کشور از محل فروش این منابع بدست میآید که بهصورت خام یا فرآوریشده صادر میشوند. بههرحال در مسیر توسعه باید منابع مورداستفاده قرار گیرند تا بتوانیم به سطح دیگری از توسعه برسیم و در آن مرحله، استفاده از منابع را بهحداقل برسانیم. اما در فازی که در حال حاضر در آن هستیم، اولویت با استخراج و فروش منابع است و باید همه منابعطبیعی را در کنار هم ببینیم تا در نهایت به توسعه برسیم. بنابراین بحث منابعطبیعی و تعارض آن با معادن را باید به تعامل تبدیل کرد و بهشکلی با فرهنگسازی برای هرگونه تخریب، یک راهکار و جایگزین داشت.
سخن پایانی
در میان زیرساختهای موردنیاز معدن، راهها و جادههای ارتباطی از اهمیت بالایی برخوردار هستند، زیرا حملونقل مواد معدنی استخراجشده از معادن و تامین خوراک موردنیاز واحدهای صنعتی، فرآیند نهایی معدنکاری بهحساب میآید و تلاش در راستای کاهش هزینههای مرتبط با این بخش، بهمنظور کاهش نرخ نهایی تمامشده جزو مولفههای اقتصاد پویا بهشمار میرود. اما راه بینابینی چیست تا هم زیرساخت تامین و هم از آسیب به منابعطبیعی جلوگیری شود؟ «روزگارمعدن» آماده شنیدن پیشنهاد دیگر کارشناسان و صاحبنظران در اینباره است.